پرسش و پاسخ در مورد مشاوره مدیریت و مشاوره مدیریت استراتژيک

این سوالات توسط یکی از شاگردانم از من پرسیده شده، جواب آن را به اشتراک می گذارم.

پرسش و پاسخ در مورد مشاوره مدیریت و مشاوره مدیریت استراتژيک

در وضعیت کنونی آیا این صنعت در بین مدیران ایران جا افتاده است ؟ شنیده شده است که در ایران بسیاری از مدیران احساس نیاز به مشاوره مدیریت نمی کنند و خیلی آن را قبول ندارند؟به نظر شما آیا کم بودن تعداد شرکت های مشاوره مدیریت موید این موضوع نیست؟

صنعت مشاوره مدیریت در ایران هنوز راه زیادی برای گسترش و بلوغ دارد. هم در طرف عرضه و هم در طرف تقاضا راه زیادی در پیش رو داریم.

حجم بازار برای این حوزه چگونه است؟ آیا تعداد زیادی مشتری (شرکت، نهاد، ارگان و…) خواستار مشاوره گرفتن هستند یا باید دنبال پروژه گشت و به سختی پروژه پیدا کرد؟

بازار پروژه های مشاوره مدیریت در ایران وابسته به بودجه کل کشور است. در شرایط بودجه انقباضی بازار پروژه ها محدود می شود. بازار پروژه برای افراد (اشخاص حقیقی معروف) خیلی بهتر از اشخاص حقوقی (شرکت های مشاوره مدیریت) است و مهم ترین عامل کلیدی موفقیت: ارتباطات شخصی اعتمادآفرین است.

در ضمن اشخاص حقوقی مزیت هزینه ای دارند، هزینه های سربار، مسکن* و مالیات کمتری دارند. به ويژه اگر عضو هیات علمی باشند.

در برخی مواقع در اذهان عمومی این طور تلقی می شود که MBA ها فقط حرف می زنند و اثر خاصی روی روند سازمان نمی گذارند! در تجربیات مشاوران مدیریت در ایران آیا خروجی مشاوره ها واقعا در روند شرکت ها تاثیر گذار بوده است؟ آیا شرکت ها به طور سوری این کار را انجام می دهند یا واقعا سودی چندین برابر هزینه ای که برای مشاوره مدیریت می دهند کسب می کنند؟

در حوزه های مختلف فرق می کند. پروژه های مشاوره مدیریت استراتژيک به شیوه ای که انجام می شود ارزش افزوده جدی ایجاد نمی کند و عملا می شود همان (فقط حرف می زنند) اما پروژه هایی مانند تامین مالی یا پروژه هایی مانند سیستم های اطلاعاتی منجر به تغییرات ملموس می شود

آیا در بازار مرسوم این است، که شرکت ها فقط در یک تخصص ویژه مشاوره می دهند(مثلا استراتژی یا منابع انسانی یا …) یا به صورت عمومی مشاوره مدیریت می دهند و در حوزه های متفاوت وارد می شوند؟

بستگی به رویکرد موسس شرکت دارد. اما کم کم روند به این سمت است که شرکت ها متخصص شوند. در زمانی که بازار منقبض می شود رفتارهای غیر حرفه ای باعث می شود که همه همه کار کنند. اما روند کلی به سمت متخصص شدن است.

آیا با ورود به شرکت مشاوره مدیریت در وضعیت فعلی (دانشجوی ارشد MBA) باید حالا حالا ها تیله بازی کنیم! یا همان اول در پروژه ای درگیر می شویم و زمینه رشد فراهم است؟

به عنوان کارشناس در کنار دست یک فرد خبره خوب است. تحلیل گری اطلاعات یک فانکشن کلیدی برای تازه واردان است.

گردش مالی پروژه هایی در مقیاس  امثال ما(دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتریMBA)  یعنی پروژه هایی که ما بتوانیم انجام دهیم چه قدر است؟

پیشنهاد نمی کنم که جناب عالی و امثال! پروژه انجام دهند. فقط به عنوان کارشناس وارد شوید. بگذارید دیگران مدیر و مالک پروژه باشند و شماها کارشناس پروژه و کنار دست یک آدم با تجربه کار کنید. بهتر است که به جای پروژه های مشاوره مدیریت وارد سازمان شوید و یک کار عملی دست بگیرید. بعد وارد کسب و کار مشاوره شوید.

در ادامه سوال قبل، یک سوال که خیلی نمی تونم توضیح رسمی بدم، تهش پول توش هست؟؟ چه قدر؟

پنج نیروی پورتر را تحلیل کن و ببین هست یا نه. به نظرم صنعت مشاوره مدیریت در ایران صنعتی به شدت غیر جذاب است و بهتر است که اگر دنبال پول هستی، به حوزه های دیگر به ويژه این دو حوزه وارد شوی: مالی و بازرگانی بین الملل. 

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *