هاروارد: علل جاری نشدن استراتژی ها

وبلاگ مشاور مدیر نوشته است:

مجله هاروارد بیزنس ریویو در شماره جولای آگوست 2010 خود نتایج پژوهشی را درباره دلایل ناکامی اجرا یا پیاده سازی استراتژی های را منتشر ساخته است.

Execution Trap, by Roger L. Martin

Drawing a line between strategy & execution almost guarantees failures.

مقاله توسط مارتین نوشته شده و عنوان آن دام های اجرا [ی استراتژی] است.

مهمترین و موثرترین عامل ناکامی اجرای استراتژی در این پژوهش “Too Busy” یا وقت نداشتن مدیران شناخته شده است. دیگر عوامل عبارت اند از:

  • محدودیت منابع
  • تمرکز بیش از اندازه بر اهداف کوتاه مدت
  • تضاد و تناقض اولویت ها
  • تمرکز بیش از اندازه بر تاکتیک به جای استراتژی
  • کمبود مسئولیت پذیری و فقدان اندازه گیری
  • ضعف در برگردان استراتژی به اجرا و عملیات
  • عدم توانایی پاسخ سریع به فرصت ها

در صورتیکه متن کامل مقاله را می خواهید بخوانید روی اینجا کلیک کنید.

توضیحات بیشتر: راجر مارتین، نویسنده مقاله، معتقد است که تفکیک استراتژی و اجرا شکست را تضمین میکند.

راجر مارتین، ريیس دانشکده مدیریت روتمن در دانشگاه تورنتو است. او کتاب «طراحی کسب‌وکار: چرا تفکر طراحی مزیت رقابتی آينده است» (انتشارات هارواردبیزنس‌ریویو، 2009) را منتشر ساخته است.

ايده تفکیک‌پذیري اجرا از استراتژی در دهه گذشته جایگاه ثابتی در اندیشه مدیریتی پیدا کرده است.

تحقق بخشیدن به یک استراتژی بستگی به تلاش خیل کارکنان دارد. بنابراین، جای تعجب ندارد هنگامی که یک استراتژی شکست می‌خورد، دلیل آن را اجرای ضعیف بیان می‌کنند.

اما پایه‌های چنین دیدگاهی نسبت به استراتژی و اجرا بر یک استعاره نادرست نهاده شده است. این استعاره، مدیریت ارشد را مغز تصمیم‌گیرنده دانسته، در حالی که باقی کارکنان شرکت را دست‌ها و پاهایی بی‌اختیار می‌شمارد که تنها آن‌چه را مغز دستور می‌دهد اجرا می‌کنند. این رویکرد باعث لطمه‌خوردن به شرکت می‌شود، زيرا موجب دلسردی کارکنان می‌شود.

استعاره مناسب‌تری که برای استراتژی می‌تواند به‌کار رود، رودخانه‌ای مواج است که در آن انتخاب‌ها به شکل آبشاری از سرچشمه آن در کوه‌ها (مدیریت ارشد) به سوی مقصد (بقیه افراد سازمان) جاری است. مدیران در سطوح بالا انتخاب‌هايي با دامنه گسترده‌تر می‌گیرند که شامل سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت می‌شود، در حالی که به افراد در سطوح پایین‌تر اختیار تصمیم‌گیری‌های روزمره و قابل‌لمسی را می‌دهند که به‌طور مستقیم بر خدمات مشتریان و رضایت آن‌ها تاثیر می‌گذارند.

برای آن‌که این آبشار جریان مناسب و روانی داشته باشد تصمیم‌گیرندگانی که در نقاط بالاتر قرار دارند باید محيط را برای آنان که در سطوح پایین‌تر هستند فراهم کنند. این امر با انجام چهار مورد زیر می‌تواند صورت گیرد: بیان آن‌که انتخاب چیست و چرا گرفته شده، تعیین انتخاب مرحله بعد، پیشنهاد کمک برای اتخاذ تصمیم در هنگام نیاز و تعهد به بازنگری و تغییر انتخاب‌ها بر اساس بازخورد.

زمانی که تصمیمات سطوح پایین و بازخوردها تشویق شوند، کارکنان شرکت اطلاعات را از پایین به سطوح بالا ارسال می‌کنند. این امر باعث افزایش دانش افراد تصمیم‌گیرنده در سطوح بالا شده و به همگان در سازمان کمک می‌کند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.

1 Comment

  • داوود says
    10 مرداد 1394 at 6:18 ب.ظ (Edit)

    با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز.
    متن کامل این مقاله را خواستم.اگه میشه لطف کنید و برام ارسال کنید خیلی خیلی ممنون میشم.

    پاسخ
  • Submit a Comment

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *