چرا در ایران قهرمانان می میرند؟
به نظر من مهم ترین قهرمان های ملی نه فوتبالیست ها هستند نه والیبالیست ها و نه دلاورمردان کشتی گیر ما، بلکه قهرمانان واقعی ما برندهایی هستند که کسب و کار را شکل میدهند.
اما چرا ایران در بین بیش از هزار برندی که در فروشگاه های خارج از کشور به فروش می رود، برندی ندارد؟ چرا نام و نشان ایرانی شکل نمی گیرد و چرا نام ها، نام آور نمی شوند؟ چرا قهرمانان (برندها) در ایران مرده به دنیا می آیند یا زود می میرند؟
این سوال واقعا سوال پیچیده ای است و بدیهی است که جواب واحدی ندارد. اساسا تحلیل پدیده های اقتصادی-اجتماعی، بر اساس رویکرد تک علیتی و خطی اشتباه است میشود لیست بلندبالایی از علل و عوامل احتمالی را برشمرد. اما در این نوشتار خلاصه من فقط و فقط می خواهم روی یک عامل متمرکز شوم.
به نظر می رسد یکی از مهم ترین علت های عدم شکل گیری و پایداری برندها در ایران، این است که اقتصاد و تولید در اولویت آخر قرار دارد. درست است در تمام سخنرانیها و تریبونها و اعلامیهها و اخبار صحبت از اولویت اقتصاد و تولید است. اما اولویت یک مساله از گفتار به دست نمی آید. اولویت داشتن یا نداشتن یک موضوع خود را در تصمیماتی در لحظات دشوار می گیریم نشان می دهد.
ما هیچگاه تولید و اقتصاد را در انتخاب های دشوار در اولویت قرار ندادیم:
🔘 وقتی می خواهیم با موضوع قاچاق برخورد کنیم، پیش خودمان می گوییم که برخورد با مرزنشینان تبعات احتمالی دارد، بنابراین بگذاریم که این اتفاق بیفتد ولو اینکه به چند تولیدکننده داخلی فشار بیاید.
🔘 وقتی نهادهای نظامی و انتظامی و آستان های مقدس وارد فعالیت های اقتصادی و مال سازی می شوند، به این فکر نمی کنیم که ورود این نهادها، به عرصه تولید، اثر برون رانی دارد و فضا را برای تنفس بخش خصوصی واقعی تنگ می کند. زمانی که بر سر دو راهی برخورد با آنان قرار می گیریم ولو در حد مالیات، باز ما تولید توسط بخش خصوصی را در پای ملاحظات سیاسی با پوشش امنیتی و مذهبی قربانی می کنیم.
🔘 وقتی حادثه حمله به سفارت عربستان رخ می دهد، به این فکر نمیکنیم که تخاصم با آن کشور چه تبعات اقتصادی دارد و ممکن است که بخشی از نظام مالی ما آسیب ببيند (نمونه فشارهایی که عربستان بر نهادهای مالی توسعه ای و تجاری از جمله بانک فیوچر بحرین آورده است). در این جا نیز اقتصاد در اولویت بعدی قرار می گیرد!
🔘 وقتی صحبت از بهبود محیط کسب وکار می شود. برخی از دستگاه های دولتی و حکومتی برای بهبود شاخص های خود همکاری نمی کنند. اما ما گزارش عدم همکاری آنان را منتشر نمی کنیم چون بازهم در دو راهی رسوا نکردن مدیرانی که همکاری نمی کنند و بهبود فضای تولید، ما آبروی دولت را انتخاب می کنیم.
از این دست می شود مثال ها زد. چرا تولید و اقتصاد در ایران در پای ملاحظات سیاسی، امنیتی، بین المللی و اجتماعی قربانی می شود؟ چون ما هنوز فکر می کنیم که بچه پولداريم! چون هر جا کم آورده ایم با درآمدهای نفتی بر همه چیز سرپوش گذاشته ایم. چون توانسته ایم به جای اینکه 40 میلیون را به عرصه کار و تولید فرا بخوانیم، 75 میلیون یارانه بگیر دست و پا کنیم.
⭕️برندهای ایرانی شکل نمیگیرند چون اقتصاد فقط پشت تریبونها در اولویت اول است اما پشت میزها (جایی که تصمیمات گرفته میشود) جایی بهتر از اولویت آخر پیدا نمی کند. هر جا بین اقتصاد و موضوع دیگری انتخاب کردیم، اقتصاد و تولید انتخاب نشد. در چنین شرایطی بهتر است بپرسیم چه معجزه ای اتفاق افتاده است که همین چند برند شکل گرفته اند و دوام آورده اند؟
مجتبی لشکربلوکی معلم دانشگاه