علاقه مندی ها
هو الجذاب
بیش از یک دهه است که این دو سوال را در ذهن دارم:
چگونه می توان تصمیم های راهبردی، عقلایی و اخلاقی گرفت؟ حالا این تصمیم می تواند تصمیم در حوزه زندگی شخصی باشد از انتخاب رشته تا انتخاب همسر یا سرمایه گذاری شخصی باشد یا تصمیمات راهبردی در سطح کسب وکار و کشور.
چگونه می توان بر اساس این تصمیمات، تغییرات کلیدی و اساسی ایجاد کرد؟
و این دو بر تمام کارهای دیگر من سایه انداخته است. سه علاقه مندی که در پی می آید از دو چیز رنگ گرفته اند یکی این دو دغدغه کانونی و دیرپا و دیگری ارزش ها و اصولی که در صفحه ای دیگر به آن پرداخته ام:
علاقه مندي اول: خواندن
پیش ترها به مطالعه كتاب به ويژه در زمينه علوم شناختی، علوم اجتماعي (سياست، جامعه شناسي و اقتصاد سياسی)، فلسفه اخلاق و فلسفه علم، و معارف ديني (قرآن پژوهي) و داستان هاي کوتاه و شعر نو و موضوعات مرتبط با ايران (مانند کتاب جامعه شناسی خودمانی و …) علاقه داشتم و جسته و گریخته از هر کدام چیزی می خواندم الان کمتر وقت می کنم کتاب بخوانم اما همچنان علاقه مندی اول من است و اکنون محدودتر و گزیده تر کتاب می خوانم و بیشتر منبع من منابع دیجیتالی است البته اگر فرصت کنم.
علاقه مندي دوم: خودِ اندیشیدن
مطالبي از قبيل مهارت هاي تفکر (راهبردي، سيستمي، منطقي، نقاد، خلاق، فلسفي، رمز انديشانه و …) را مي پسندم و دنبال مي کنم. ممکن است خرده هوشی داشته باشیم اما این هوش ذاتی بوده و سیستم آموزش و پرورش ما کاری برای افزایش هوش انتقادی و دیگر مهارت های تفکر نکرده است. هر چقدر هم باهوش باشیم چون طريقه صحيح فکر کردن را آگاهانه نياموخته ایم. هنوز با انچه می توانیم باشیم فاصله داریم. اندیشه برای من جذاب است. البته به عنوان یک غیر حرفه ای و مصرف کننده به این موضوع می پردازم و نه یک محقق حرفه ای. به خطاهای ذهنی، مغالطات و منطق علاقه مندم.
علاقه مندي سوم: تجربه ورزی و تحقیق
جستجو گری، تنوع خواهی و تازه جویی را می پسندم، دوست دارم غذاهای جدید، سازمان های جدید، پروژه های جدید، تعامل با انسان های جدید را تجربه کنم. چرا که می دانم دانستن فقط با خواندن و تحقیق به دست نمی آید بلکه در کنار تحقیق، تجربه ورزی بسیار کلیدی است.
به اين ليست کوتاه نوشتن، گوگل (که دسترسی مرا به اطلاعات فراهم می کند)، پاورپوینت (که امکان صورت بندی گرافیکی و خلاصه سازی مطالب را فراهم می کند)، اکسل (سمبل عدد و رقم و محاسبه است)، قدم زدن و فکر کردن به ويژه در هوای خنک و نسیم. دیدن فیلم ها با همسرم و تحلیل و نقد فيلم ها، بازی های کارتی با پسرم و همسرم و بازیگوشی و شوخ طبعی، کتاب های خلاصه شده، کتاب های کوچک، داستان های کوتاه و شعر نو اضافه می شود.
روزی کسی از دوستانم از من پرسید که تا حالا شده به دانشمندی یا استادی از استادان رشته تخصصی خودت غبطه بخوری و بخواهی که جاش باشی. بهش گفتم مطمئنا نه! چون هیچ دانشمندی به خاطر مقالات و نوشته هاش وتئوری هاش من رو جذب نمی کنه. بلکه من افرادی مثل محمد یونس رو ترجیح می دهم که با راه اندازی مایکرو فایننس زندگی خیلی ها رو تغییر داد. پس شاید به عنوان آرزو باید بگویم که مشارکت در بهبود و تعالی زندگی انسان ها.