عدالت آموزشی، یک راهبرد غیرمنطقی و سه پروژه غیرمتعارف

عدالت آموزشی، یک راهبرد غیرمنطقی و سه پروژه غیرمتعارف

 

این یادداشت حقیر است برای بحث کلیدی و مهم عدالت آموزشی که در به مناسبت همایش عدالت آموزشی نوشتم و به چاپ رسید:

وقتی صحبت از عدالت آموزشی می شود، اولین تصویر خوشایندی که به ذهن ما متبادر می شود این است که در یک دهکده دور افتاده بتوانیم مدارسی استاندارد با معلمانی با کیفیت، با مدیریتی دلسوز همراه با تغذیه رایگان داشته باشیم. و همین مساله، مساله اصلی است. واقعیت آن است که الان متوسط سن کسانی که در جستجوی عدالت آموزشی هستند به گونه ای است که دهه پنجم و ششم و زندگی خود را می گذارنند یعنی بیش از سی سال است که دوران دبستان را ترک کرده اند. به همین علت هم تصوير ذهنی آنان، تصویری مربوط به سی سال گذشته است. و خود به خود وقتی به آینده مطلوب در زمینه عدالت آموزشی می‌اندیشند این راه‌حل‌ها به ذهن خطور می‌کند:

  • تاسیس مراکز آموزش شبانه‌روزی برای پوشش روستاییان؛
  • جذب نیروی انسانی جدید؛
  • افزایش بودجه آموزش و پرورش؛
  • توزیع مناسب معلمان با کیفیت در سراسر کشور.
  • شاید خلاقانه ترین ایده آن باشد که آموزش مجازی را در دستور کار قرار دهیم.

اما این رویکرد، استفاده از راه‌حل‌های دیروز برای حل مسایل فرداست و شاید این بدترین نوع اشتباه باشد. جایی که افرادی باسابقه، هوشمند، قدرتمند و صاحب نفوذ با اندیشه برآمده از گذشته بخواهند فردا را بسازند.

می دانم که کمی جسورانه و گزنده به مساله ورود کرده‌ام اما شاید لازم باشد. قبل از اینکه دیدگاه خود را مطرح کنم بگذارید به یک پروژه جهانی اشاره کنم.

پروژه او.ال.پی.سی این است که همه کودکان زمین یک لپ‌تاپ کوچک، انعطاف‌پذیر و ضربه‌پذیر در اختیار داشته باشند. مخالفان این طرح می گفتند کشور‌های در حال توسعه نیاز به غذا، سوادآموزی و تلفن‌های همراه دارند، نه لپ‌تاپ. او.ال.پی.سی می‌خواهد به کودکان کشورهای در حال توسعه فرصتی برای بازی و کار مشترک بدهد تا از این طریق بتوانند با کمترین هزینه و بالاترین انعطاف‌پذیری، به ابزار مورد نیاز خود و شبکه‌های اجتماعی دست یابند. فرض آن است که توسعه‌نیافتگی (ناتوانمندی، بی‌دانشی، فقر، گرسنگی، بیماری، و عدم مشارکت سیاسی) آنان، ریشه در عدم دسترسی آنان به اطلاعات و ارتباطات دارد. وقتی کسی بداند که دیگر انسان‌های روی زمین، مشکلات مربوط به بیماری فراگیر را چگونه حل می کنند؟ دیگران چگونه خواسته های مشروع خود را دولت محلی به کرسی می‌نشانند؟ آنگاه زندگی بهتری را تجربه خواهند کرد.

از طریق همین اطلاعات و ارتباطات است که شهروندان یک کشور آفریقایی ظلم و فساد محلی را به اطلاع دولت مرکزی رساندند و یا کشاورزان آسیایی برای محصولات خود بازاریابی کرده اند. از طریق همین ارتباط است که دسترسی به منابع مالی خُرد ارزان قیمت فراهم می شود. اطلاعات و ارتباطات، مقدمه غذا، سلامتی و مشارکت سیاسی خواهد بود.

در بخشی از این پروژه در جایی که مدرسه ای وجود نداشت، تبلت ها را بدون هیچ راهنمایی به بچه ها دادند و گذاشتند خودشان راهی پیدا کنند. و در مدت کوتاهی، آن‌ها نه تنها تبلت‌ها رو روشن کردن و بازای هر بچه از ۵۰ اَپ در عرض ۵ روز استفاده شد، و در عرض ۲ هفته تونستن آواز “ABC” رو بخونن، بلکه در عرض ۶ ماه انروید رو هک کردند. این جالب نیست؟!

متناسب با چنین مقدمه ای، به نظر من اگر می‌خواهیم روی عدالت آموزشی کار کنیم باید از دیدگاه 10 سال آینده به دنیا بنگریم و سه پروژه را در دستور کار قرار دهیم.

  • دسترسی تمام کودکان به رایانه همراه متصل به شبکه جهانی (که توضیحات آن پیشتر گفته شد).
  • متنوع‌سازی محصولات سینمای کودک (فیلم های کودکانه با مضامین غیرمستقیم آموزشی که مثال بارز آن انیشتین کوچولو است مجموعه‌ای از محصولات چندرسانه‌ای و اسباب‌بازی‌ها که فعالیت‌های تعاملی را برای کودکان 3 ماهه تا 3 ساله اختصاصی کرده است).
  • توسعه بازی‌های رایانه‌ای کودکانه شبکه‌ای (که به صورت غیرمستقیم خرید و فروش، حسابگری، تجارت، تعامل، کارگروهی را به کودکان می آموزد).

می دانم که برخی از خوانندگان این مطلب بلافاصله خواهند گفت: نه! نه! آنها با لپ‌تاپ‌هایی که حتی نمی‌دانند دقیقاً چگونه کار می‌کند، زیر سایه عدالت آموزشی نمی‌روند و نیازهای تأمین نشده کودکان مناطق توسعه‌پذیر، آنقدر متعدد است که رایانه، شبکه، فیلم و بازی های کودکانه در اولویت دست چندم قرار می گیرد.

اما با این حال، باز هم بر این اندیشه غیرمنطقی (یا به عبارت دیگر غیرمتعارف) اما موثر پای می فشارم که شما به کودکان اطلاعات و ارتباطات بدهید، خودشان خواهند آموخت. زندگی فربه‌تر و فراتر از آن چیزی است که بتوان آن را در چند کتاب خلاصه کرد. بگذارید کودکان خود زندگی را در جستجو، بازی، تنوع بیابند و معنا کنند.

2 Comment

  • کمال says
    6 دی 1393 at 11:27 ق.ظ (Edit)

    تبلت جزو وسیله‌ی سرگرمی و بازی این روزهای کودکان شده است. چیزی که ما ملال آور است. کاملا منفعلانه به تماشای ابزارهای نوین نشسته‌ایم. بدون آمادگی پذیرش؛ بدون تولید محتوای مورد نیاز. بله درست است بچه‌ها راه خودشان را پیدا می‌کنند ولی کاش ما تسهیلگر این مسیر بودیم. این جوری همراهی ما حداقل ارمغانش این بود که می‌دانستیم کجا هستیم و شاید هم راحت‌تر می‌توانستیم با آینده ارتباط برقرار کنیم و خودمان هم یادگیرنده باقی می‌ماندیم.

    پاسخ
  • amozgar says
    7 دی 1393 at 7:49 ق.ظ (Edit)

    سلام به موضوع خوبی اشاره کردید استاد.
    خوشحال خواهم شد نظر و نقد و راهکار شما را در مورد وضع موجود تولید محتوا ( محتوای بومی یا فارسی) و آینده ی آن داشته باشم

    پاسخ
  • Submit a Comment

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *