تغییر استراتژيک آلمان از خاکسترجنگ تا
تغییر استراتژيک آلمان از خاکستر جنگ تا …
سرانجام نیروهای متفقین که انگلیس در یکی از رئوس آن قرار داشت، جنگ را پیروز شدند و نازیها میدان را به رقیب واگذار کردند. سقوط درسدن نماد شکست آلمان بود. درسدن که زمانی یکی از شهرهای باشکوه آلمان به حساب میآمد، به خاطر زیبایی معماری بیهمتایش از حملات هوایی متفقین در امان پنداشته میشد. آلمان در زمانی که سرانجام شکست را در سال 1945 پذیرفت، تقریبا ویرانه بود. زیربنای اقتصادی و سیستم حملونقل آن به کلی از میان رفته بود و در مراکز شهر بیش از 50 درصد خانهها و ساختمانها تخریب شده بود. بهواقع واژه ویران درباره آلمان پس از جنگ جهانی دوم بیانکننده همه چیز نیست. ویران بیشتر جنبه فیزیکی دارد در حالی که آلمان بسی عمیقتر صدمه دیده بود. این سرزمین دیگر تعداد زیادی جوان برای کار کردن نداشت، مقدار زیادی از غرور ذاتیاش صدمه دیده بود و سرزمین به طور کامل در اشغال بیگانگان بود. مردمان شجاع و پرتوانی که اندکی پیشتر درباره فتح کل جهان میاندیشیدند اکنون به عنوان یک ملت شکستخورده در سرزمین خود بودند.
فردای بمباران هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی که در دو ماه پایانی جنگ، شهر تاریخی و زیبای درسدن را ویران کردند؛ مردم به جای در ماتم نشستن روی این خرابهها و تسلیم «قضا و قدر شدن»،
دانهدانه آجرهای سالم را از زیر خرابهها جمع میکنند تا بیگمان در سازندگی فردای آلمان، از هرآنچه از این جنگ خانمانسوز باقیمانده است، استفاده کنند! شاید هم خانه و پناهگاه دیگری برای خود بسازند!
آنانی که پس از جنگ به آلمان ویران شده رفتهاند و شاهد پیشرفت برقآسای آلمانها بودند، میدانند که معجزه آلمانی چیست؛ لقبی که آلمانها به بازسازی اقتصاد بحرانزده پس از جنگ جهانی دوم در کشورشان میدهند. معجزهای که ساختار اجتماعی آلمان آن را بوجود آورد و در کمتر از یک دهه پس از پایان جنگ، جامعه آلمان حرکت خود را برای دستیابی بدان آغاز کرد.
بابک امیرخسروی نقل میکند: «در میانه دهه شصت میلادی من چند سالی مقیم برلین بودم؛ آنگاهی که هنوز آثار جنگ و ویرانیها در جایجای مرکزشهر نمایان بود. مدتی در یک دفتر فنی-مهندسی تولیدات صنعتی کار میکردم. روزی یکی ازهمکارانم در توصیف بازسازی آلمان ازجمله میگفت که چگونه درماههای پایانی جنگ، پس ازهر بمباران، پدر و مادر او دست فرزندانشان را میگرفتند و همراه با سایر خانوادهها، دانهدانه آجرهای سالم مانده را از زیر آوارها جدا میکردند و در جایی از محله روی هم میگذاشتند. میگفت بسیاری از این خانههایی که در اطرافمان میبینی، ازهمین آجرها و دیگر مصالح ساختمانی برکشیده از زیر آوارها، ساخته شدهاند».