دکتر زیباکلام ما را برد به دل تاریخ و برای ما توضیح داد که بی آبی، زندگی عشایری و ایلی، حمله مغول، خاموشی چراغ علم، مقدس پنداری حاکمان و حکومت و … را می توان جزء دلایل و ریشه های وضعیت نامطلوب ایران دانست.
دکتر سریع القلم اما روایت دیگری داشت. او معتقد است که توسعه نیافتگی ما نتیجه خلقیات و شخصیت دیرپای قبیلهای، عشیرهای، تبعیتی و استبدادی ماست. افکارمان گهگاه مدرن است اما شخصیت مان نه! همچنین عدم اجماع نخبگان فکری و ابزاری و قدرت نیز در این میانه مانع از تمرکز انرژی ها برای حرکت در مسیر توسعه شده است.
دکتر داوری اردکانی نیز نبود خرد توسعه (نوعی عقل که با انواع دیگر عقل تفاوت دارد و تناسب و هماهنگی می آفریند)، گرته برداری ناشیانه از مظاهر توسعه، میل به توسعه بدون اراده توسعه، در واولویت نبودن توسعه توسط حکومت (اولویت دغدغه های ایدئولوژیک بر دغدغه های توسعه) را از موانع توسعه یافتگی می دانست.
در جلد دوم جواب سوالمان را از دکتر کاظم علمداری، دکتر حسین عظیمی و استاد رضاقلی می پرسیم.