اگر کاندیدای ریاست جمهوری بودم(5)
این بار می خواهم در مورد نصب مدیران و وزرا صحبت کنم، اگر کاندیدای ریاست جمهوری بودم در مورد عزل و نصب ها چنین تعهداتی به مردم می دادم.
طرح تعیین نامزدهای وزارت از طرف نهادهای مردمی. برای تعیین وزا از نهادهای مدنی و مردمی می خواستم با توجه به سه معیار تجربه مرتبط با وزارت خانه، تجربه مدیریت کلان و سلامت نفس پنج کاندیدا معرفی کنند و از بین آن 5 نفر یک نفر را به مجلس معرفی می کردم. به عنوان نمونه وزیر کشاورزی باید توسط نهادهایی مانند خانه کشاورز و یا وزیر کار و تعاون از طرف خانه کارگر و تعاونی های کشور معرفی شود.
طرح سهم جناح های ناموفق. فرض کنید که یک کاندیدا با 70% رای جامعه رییس جمهور می شود اشتباه است اگر 100% کابینه به جناح او متعلق باشد. وزارت خانه های غیرسیاسی و حرفه ای را به نسبت سهم جناج ناموفق در انتخابات به او می سپردم. منظور از وزارت خانه های غیرسیاسی وزارت خانه هایی مانند جهاد کشاورزی، نیرو، نفت و کار و تعاون است.
طرح عدم واگذاری مسوولیت های کلان به جوانان. تعهد می کردم که وزارت خانه ها را به جوانان (افراد زیر 40 سال ندهم) حتی معاونت های وزارت خانه ها را نیز. در عوض مدیران کل وزارت خانه به افراد 35 تا 40 واگذار شود. اصلا معنی ندارد زمانی که افراد با تجربه و استخوان خرد کرده زیادی داریم کار به دست جوانان خام داده شود. کشور به اندازه کافی هزینه خامی و بی تجربگی را داده است. دقیقا موقع ثمردهی افراد که می رسد ما دم از جوان گرایی می زنیم.
طرح عدم استفاده ابزاری از زنان در کابینه، از زنان به صورت ابزاری و تشریفاتی در کابینه ام استفاده نمی کنم. از نصب زنان در مسوولیت ها به صورت نمایشی پرهیز می کردم در عوض شرایط را فراهم می کردم که زنان در سمت های مدیر کلی خوش بدرخشند و خودشان به دست خودشان سقف شیشه ای رشد را از پیشاروی خود بردارند.
طرح عدم استفاده از فامیل های درجه و درجه دو، به مردم قول می دادم که از بستگان سببی و نسبی ام و فامیل های درجه یک و دوم خودم در هیچ کجا استفاده نکنم. الا در یک جا، آن هم در بخش بازرسی ریاست جمهوری. البته این استثناء را هم سعی می کنم که رخ ندهد.
یادآوری می کنم که قبلا در این زمینه طرح طرح گزینش ۲۰ دولتمرد از کابینه های قبلی را نیز داده ام که با این 5 طرح بالایی قابل جمع است.
3 Comment
اسد سمریان says
29 اردیبهشت 1392 at 8:22 ق.ظ (Edit)فیلترینگ اینترنت را بر می داشتم و با سرمایه های خردی که برای خرید فیلترشکن ها هزینه می شود، کارخانه ای تولیدی می ساختم.
بی نام says
16 خرداد 1392 at 8:17 ق.ظ (Edit)واقعا شما مردا چه گلی به سر این جامعه زدید که اینقدر اعتماد بنفس کاذب دارید؟!
از بابت منتی که در صورت کسب مقام ریاست جمهوری سر ما خواهید گذاشت سپاسگزاریم!
جواب: خواهشمند است به یادداشت اولی که با محور اگر کاندیدای ریاست جمهوری بودم مراجعه کنید. هدف این بود که همه ما یک بار خود را جای رییس جمهور بگذاریم و از آن جا به کشور نگاه کنیم. می دانستم که این نوع مطالب برای من هزینه دارد اما خواستم به جای آنکه هر روز به نقد وضعیت موجود می پردازیم و زمین و زمان را مقصر می دانیم به طرح وضعیت مطلوب بپردازیم و واقعا از خودمان بپرسیم ما که عقل کل هستیم واقعا برای اداره مملکت چه ایده عملی داریم.
خواهر خوبم! جامعه ما رشد نخواهد کرد مگر با آن به دیگران محترمانه گوش کنیم، به دیگران محترمانه جواب دهیم و از یکدیگر یاد بگیریم. با بی احترامی کردن و برچسب زدن و حرف های تند زدن رشد نخواهیم کرد.
بی نام says
19 خرداد 1392 at 3:59 ب.ظ (Edit)من قصد بی احترامی نداشتم. گذاشتن علامت تعجب آخر جمله ها هم برای همین بود.
طنز گزنده ایه که توی این جامعه به صورت پیش فرض همیشه زنها.. بگذریم!
جدی نگیرید