چرا استراتژی بد فرموله می شود؟ (1)

یک لحظه تصور کنید مربی ای تنها حرفش به بازیکنانش این باشد: «باید ببریم». چقدر مضحک است!؟ گاهی اوقات به همین سادگی ما هم در استراتژی پردازی دچار کارهای مضحک می شویم! چگونه؟ با جایگزینی اهداف، آمال، چشم‌انداز‌ها و ارزش‌‌ها به جای استراتژی. هریک از موارد مطرح شده فوق (اهداف، آمال، چشم‌انداز‌ها و ارزش‌‌ها) به تنهایی بخش قابل‌توجهی از زندگی انسان‌‌ها را شکل می‌دهند، ولی به هیچ وجه نمی‌توانند نقش تاثیرگذار استراتژی را ایفا كرده و جای آن را پر کنند. هیچکدام جانشین استراتژی نیست.

این عبارت جک ولش که می‌گوید «به آن چیزی که غیرممکن به نظر می‌آید، دست پیدا کن» انصافا یکی از استانداردترین جملات محرکی است که در صد‌ها متن سخنرانی سخنوران، کتاب‌‌ها، یادداشت‌‌ها، تقویم‌‌ها و وب‌سایت‌‌ها یافت می‌شود. این جمله پرجاذبه با انرژی مثبتی که در خود دارد، به گسترش ایده‌‌های کاریزماتیک مدیریتی و نیروی چشم‌اندازی مشترک کمک کرده است، ولي در عین حال آنها را به سطح چیزی شبیه فرمول فروکاسته است. خطوطی کلی ارائه می‌دهد و به ما می‌گوید: رهبری تحول‌‌ساز اولا یک چشم‌انداز دارد یا آن را ایجاد می‌کند؛ دوما کارکنان را به نحوی تحت تاثیر قرار می‌دهد که آماده جانفشانی در راه منافع شرکت‌شان باشند و سوما کارکنان را برای رسیدن به چشم انداز تشویق می‌کند.

 

در اوایل قرن بیست و یکم، همجواری و خلط استراتژی با «رهبری چشم انداز محور» موجب شد که در برنامه‌ریزی استراتژیک، فرمت‌‌های قالبی حاکم شوند («چشم‌انداز، ماموریت، استراتژی» بر سر زبان‌‌ها افتاد و اکنون اگر این سه واژه را در اینترنت تایپ کنید، سیلی از مثال‌‌های مختلف در این فرمت قالبی خواهید یافت). این فرمت قالبی به شکل زیر است:

– چشم‌انداز: در چشم‌اندازتان بگویید، در آینده شرکت یا سازمانتان چه شکلی خواهد بود. اخیرا می‌گویند که بهترین چشم‌انداز همان محبوب‌ترین یا شناخته‌شده‌ترین چشم‌انداز است.

– ماموریت: ماموریت یک بیانیه شیوا و سیاسی است از مقصود و نیتی که شرکت و سازمان به دنبال آن است. نوآوری، رشد انسان و راهکار‌های پایدار از عناصر پرطرفدار در این بیانیه‌‌ها هستند.

-ارزش‌‌ها: بیانیه‌‌ای است که ارزش‌‌های شرکت را در بر دارد. مطمئن شوید که از موارد بحث برانگیز استفاده نکرده اید. کلمات کلیدی این بخش عباراتی مانند درستی، احترام و تعالی هستند.

-استراتژی‌‌ها: در استراتژی‌‌ها از اهداف و آرزو‌هایتان یاد می‌کنند!!!! ولی نام آن‌ها را استراتژی می‌گذارند!!!؟؟ مانند «استراتژی ما ایجاد یک پورتفولیو از فعالیت‌‌های اقتصادی است که برای سهامدارانمان ارزش افزوده و برای مشتریانمان رشد ایجاد کند».

این فرمت‌های قالبی برنامه‌ریزی استراتژی عمدتا توسط سازمان ها به کار گرفته می‌شوند. در این‌گونه استراتژی‌‌ها معمولا سازمان یا ارگان مربوطه، هیچ مسیر، هدف و… مشخصی را دنبال نمی‌کند. مشکل اصلی این نوع استراتژی‌‌ها این است که چنانچه کسی واقعا هم بخواهد یک استراتژی موثر را فعال و اجرایی کند با تعداد زیادی شعار‌های بی‌معنی و مثال‌های بد احاطه می‌شود.

منبع دنیای اقتصاد، مترجم: آوا کشاورز، با تغییر و تلخیص

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *