شش رهنمود برای تفکر استراتژيک
نویسنده: ماکیل واتکینز؛ مترجم: علی نعمتی شهاب
آیا متفکران بزرگ استراتژیک به دنیا میآیند یا ساخته میشوند؟ پاسخ هر دو سؤال آری است: آری آدمها در بخشی از طیف استعداد ذاتی قرار میگیرند و آری، شما میتوانید این استعداد را توسعه دهید. اما چگونه؟
روشهای تقویت توانایی تفکر استراتژیک شامل موارد زیر هستند:
- غرق شدن در موضوع: غرق شدن کامل در موضوع بهترین راه برای یاد گرفتن یک زبان جدید است. این روش، بهترین راه برای سنجیدن محیطهای پیچیده کسب و کار نیز هست. غرق شدن در موضوع ضروری است؛ چرا که افراد نیازمند “زمان قابل توجهی برای “خیس خوردن (Soak Time)” در یک محیط هستند تا بتوانند مدلهای قدرتمندی را بسازند. این بینش همچنین خطرهای جابهجایی افراد از از سازمانی به سازمان دیگر و از شغلی به شغل دیگر را پررنگ میکند؛ چرا که هیچ زمانی برای تسلط یافتن بر هسته پویای یک کسب و کار جدید وجود نخواهد داشت.
.
- شاگردی کردن: مانند بسیاری از هنرها، یکی از بهترین راههای یاد گرفتن اینکه چطور به شکل استراتژیک بیندیشیم، همکاری نزدیک با اساتید این هنر در روابطی همانند رابطهی شاگردی است. چنین رویکردی، محیط کمخطری را فراهم میکند که در آن افراد تازهکار میتوانند کار افراد پرتجربه و حرفهای را را ببینند و از آن یاد بگیرند و از این راه، روش خاص تفکر خود را به دست آورند.
- شبیهسازی: نرمافزارهای شبیهساز کسب و کار، ابزار بسیاری مناسبی برای توسعه بینش افراد نسبت به روابط میان متغیرهایی که عملکرد سازمان را تحت تأثیر خود قرار میدهند است. آنها محیطی را پدید میآورند که در آنها “پیچیدگی، قابل مدیریت” است. بدین ترتیب در این نرمافزارها، مدیران میتوانند تجربیاتی ایمن و بدون خطر را کسب کنند و از این طریق، دیدگاه خوبی را نسبت به روابط علّی و معلولی به دست آورند. در محیطهای شبیه سازی شده برخلاف دنیای واقعی اگر در بار اول جواب نگرفتید، میتوانید همه چیز را به جای اولاش برگردانید و از اول شروع کنید.
- یاد گرفتن نظریهی بازیها: نظریهی بازیها مطالعه “بازیهایی” است که در آنها بازیگران هوشمند با منافعی متضاد میتوانند حرکتهایی را به جلو و علیه منافع دیگران انجام دهند که به یک پیامد (Pay-off) ختم میشود. فرار کردن از نظریهی بازیها کار بسیار آسانی و قابل توجیهی است؛ چرا که این نظریه مملو است از جزئیات ریاضیواری که بسیاری از آنها نمیتوانند در موقعیتهای دنیای واقعی به کار برده شوند. اما روشهای بسیار مناسبی نیز در این نظریه برای تحلیل موقعیتها و اینکه چطور باید با هر یک روبرو شوید، وجود دارند.
- آموزش مبتنی بر مطالعات موردی: شما میتوانید سرعت توسعهی تفکر استراتژیکتان را با قرار دادن خود در معرض طیف گستردهای از موارد (Case) واقعی افزایش دهید و به خودتان اجازه بدهید به تجربیات واکنش نشان دهید تا بتوانید از این طریق درسهای جدیدی را یاد بگیرید. تحقیقات پیشنهاد میکنند که این روش برخورد با عصارهی واقعیتها به صورت خاص وقتی بسیار مفید است که چند موقعیت واقعی مشابه که دارای تفاوتهای اندکی با هم هستند (و این تفاوتهای اندک نتایج بسیار متفاوتی را پدید آوردهالند) با یکدیگر مقایسه شوند.
- شکلدهی دوباره به دیدگاهها: این اصطلاح از نظر لغوی به معنی انجام تمریناتی است که عادتهای جدیدی را برای ذهن به وجود میآورند. یک مثال خوب تمرین “رفتن به بالکن” است که توسط ویلیام اوری توسعه داده شده است. وی به مذاکرهکنندگان توصیه میکند خود را تحت نظم و ترتیب درآورند ـ بدون توجه به اینکه مذاکرات چقدر طولانی و سخت هستند ـ و اینکه به صورت ادواری یک قدم به عقب برگردند و “به بالکن بروند” تا بفهمند که چه اتفاقی افتاده است و چرا و براساس این دیدگاه، استراتژیهای جدیدی را به کار بگیرند. این کار، روشی مناسب برای توسعه توانایی خودتان برای حرکت در سطوح مختلف تجرید (Abstraction) است. مثال دیگر، مثال معماری است که در آن هر زمانی که شما وارد یک ساختمان یا فضای دفتری جدید میشوید، به این فکر میکنید که چگونه باید فضای موجود را تغییر دهید تا آن را محیط جذابتری برای کار یا زندگیتان سازید. این تمرین بهویژه برای توسعه توانایی تخیل (Visioning) بسیار مناسب است.