تغییر استراتژيک در یک کشور: برزیل

گزارشی از تغییر استراتژيک در یک کشور- برزیل

دموکراسی‌های غربی خود را کارآمد، مدبر و عادل و به عبارت دیگر نمونه‌های اصلی حاکمیت خوب می‌دانند. اما در سال‌های اخیر بحران یورو و بحران بدهی‌ها به همراه جنگ‌های عراق و افغانستان ایمان به نهادهای غربی را متزلزل ساخت. اروپاییان با نگرانی به دولت‌های تازه صنعتی شده مانند چین و برزیل چشم دوخته‌اند. آیا غرب باید از کشورهایی درس بگیرد که مدت‌ها دنبال نصایح آن بوده‌اند؟ در این مقاله اشپیگل به نحوه حاکمیت در برزیل می‌پردازد.

لوئیز بزارا راننده اتوبوس هنگام بالا رفتن روزانه از پله‌های کانتاگالو فقط یک فکر در سر داشت. همین فکر بود که بیشتر از هوای شرجی خفه‌کننده یا قطره‌های درشت عرق بر پیشانی او را آزار می‌داد: «آیا من، همسر و دو دخترم امشب را به صبح خواهیم رساند؟» کانتاگالو که یک زاغه متصل به دامنه کوه در فراز ساحل ریودوژانیرو است تنها از فاصله دور و از هلی‌کوپترهای گردشگران ظاهر زیبایی دارد. نام این منطقه هم شاعرانه است و به معنای تاج خروس است. در هر گوشه این زاغه مردانی ایستاده بودند که به خرید و فروش مواد مخدر مشغول بوده و مناقشات خود را فقط با سلاح خودکار حل می‌کردند. تبهکاران به زنان تجاوز می‌کردند، از بزرگسالان اخاذی می‌کردند و محله را تحت کنترل داشتند و آسایش عمومی را مختل کرده بودند.

اما این روزها بزارا نگرانی‌های دیگری دارد. نگرانی‌های وی را می‌توان در دو عبارت کلیدی خلاصه کرد: «جمع آوری زباله‌ها» و «کد پستی منطقه». زندگی او اینک به جای کابوس حول رویاها می‌چرخد. این مرد میانسال می‌گوید: مطمئنم حرف من برای شما هیجان‌آور نیست. وی در حالی که در آپارتمان کوچک خود در اتاق کار نشسته و از پیشرفت خود به طبقه متوسط جامعه صحبت می‌کند، می‌افزاید: در واقع برای خود من هم چندان هیجان‌انگیز نیست. اما باور کنید برای اولین بار پس از یک زمان طولانی ما مردم عادی در پیشرفت برزیل مشارکت داریم و برای اولین بار احساس امیدواری می‌کنیم.

کانتاگالو جدید

بزارای ۶۷ ساله که اکنون از شغل رانندگی اتوبوس بازنشسته شده است، توسط ساکنان زاغه به عنوان رئیس انجمن محلی منصوب شد. وی با همکاری پلیس و دولت محلی مسوول حدود۲۰ هزار ساکن این زاغه است. وی مراقب است که آنها به جای سوزاندن زباله خود، آن را جمع‌آوری کنند. او به آنها کمک می‌کند تا خانه‌های خود را که غیر‌قانونی ساخته شده‌اند به ثبت برسانند و برای آنها پلاک منزل تهیه کرده و پستچی‌ها را هدایت می‌کند. او به همسایگانش هشدار می‌دهد برق‌دزدی نکنند و عوارض شهرداری را بپردازند. او همچنین به شکایات آنها گوش می‌دهد. جرائم خشونت‌آمیز اکنون به ندرت در کانتاگالو دیده می‌شود. واحد «پلیس آرامش» در منطقه گشت می‌زند. این واحد مخصوص با توسل به زور توانست کانتاگالو را فتح کند، قاچاقچیان مواد مخدر را بیرون براند و سلاح‌ها را جمع‌آوری کند. حضور ۲۴‌ساعته پلیس در منطقه به آنجا آرامش را هدیه کرده است. اما هنوز هم روحیه بی‌اعتمادی وجود دارد. بسیاری از مردم هنگام دیدن پلیس‌ها خود را مخفی می‌کنند. آنها به این حافظان صلح احترام می‌گذارند اما لزوماً آنها را دوست ندارند. این احساس وجود دارد که آنها دوره آزمایشی خود را می‌گذرانند. یکی از ساکنان کانتاگالو می‌گوید: «اغلب در گذشته پلیس فاسد با تبهکاران وارد معامله می‌شد و هنگامی که تبهکاران یکدیگر را به قتل می‌رساندند یا زنده‌زنده می‌سوزاندند، پلیس فقط تماشاچی بود.» پلیس که تحت فرماندهی کاپیتان رناتو سنا قرار دارد از این احساسات آگاه است و تلاش می‌کند تا خشونت‌ها را با بیشترین آرامش از بین ببرد.

کانتاگالو اکنون با گذشته قابل مقایسه نیست. قهوه‌خانه‌ها و مغازه‌های جدید دایر شده و اجناس مختلف به فروش می‌رسند. از زمان اجرای برنامه Bolsa Familia در برزیل، ساکنان این منطقه پول بیشتری برای خرج کردن دارند. طبق این برنامه مادران فقیر مبلغی بین ۱۰ تا ۶۰ یورو طبق درآمد و تعداد بچه‌هایشان دریافت می‌کنند. البته آنها حتماً باید شرایطی را رعایت کنند. مادران باید کودکان خود را مرتب واکسینه کنند و آنها را به مدرسه بفرستند.

دستیابی به توفیقی نادر

چگونه شهر پر‌آشوبی مانند ریودوژانیرو که یک دهه قبل سرشار از جنایت، بسیار فقیر، و مکانی بود که به گردشگران هشدار داده می‌شد آنجا نروند به الگویی برای شهرهای دیگر تبدیل شده است؟ این شهر قبلاً آشفته اکنون نظمی قابل مقایسه با شهرهای آلمان دارد. تغییرات چشمگیر صرفاً در ریو نبوده‌اند. سرعت این تغییرات به خاطر وقایع آینده مانند جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ و المپیک تابستانی ۲۰۱۶ برزیل بیشتر شده است. همیشه به برزیل به عنوان کشوری با توانایی‌های بالقوه زیاد نگریسته می‌شد که حکمرانان آن نمی‌توانستند به اقدامات خود انسجام دهند. اکنون تمام کشور رو به پیشرفت است. بزرگ‌ترین کشور آمریکای جنوبی یکی از کشورهای بریک (برزیل- روسیه- هند- چین) است که به خاطر رشد و قابلیت‌های اقتصادی خاص در یک گروه قرار گرفته‌اند. بسیاری عقیده دارند که برزیل در مسیر تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است.

برزیل بودجه‌ای متعادل، بدهی اندک و اشتغال تقریباً کامل دارد. این کشور در مسیر پیشی گرفتن از فرانسه و بریتانیاست و به یکی از پنج اقتصاد بزرگ جهان تبدیل می‌شود. با وجود اینکه برزیل به تازگی صنعتی شده است، این کشور کمک‌های توسعه‌ای ارائه می‌دهد و با ذخایر ارزی بیش از ۳۵۰ میلیارد دلاری می‌تواند یکی از کشورهایی باشد که قادرند به اتحادیه اروپا کمک کنند.

نیکلاس لمان متخصص جهانی‌سازی معجزه برزیل را به این شکل بیان می‌کند: «در میان قدرت‌های اقتصادی عمده جهان برزیل توفیق نادری کسب کرده است: رشد بالا، آزادی سیاسی و کاهش نابرابری.» این سه عامل به ترتیب در ایالات متحده، چین و در اکثر کشورهای جهان دیده نمی‌شوند. تحسین لمان از برزیل، رهبران جهانی را که در جست‌وجوی راز حاکمیت خوب هستند وسوسه می‌کند تا به آمازون سفر کنند. سازمان‌های بین‌المللی مانند بانک جهانی و سیاستمدارانی از دولت باراک اوباما در آمریکا و ون جیابائو در چین هم زبان به تحسین گشوده‌اند.

تبدیل شدن به قدرت جهانی

چگونه دولت توانست به این توفیق برسد؟ چگونه توانست برزیل را به یکی از بهترین کشورهای تازه صنعتی شده تحت حاکمیت خوب تبدیل کند؟ برزیل ۲۲ برابر آلمان است و ۱۹۲ میلیون نفر جمعیت دارد که دو برابر جمعیت آلمان است. این کشور موانع تاریخی زیادی داشته است. جامعه برزیل ناهمگون است، اقتصاد خوب توسعه نیافته است و دموکراسی در آنجا سابقه ندارد. در طول تاریخ قدرت‌های خارجی از برزیل مانند مهره پیاده شطرنج استفاده می‌کردند. فاتحان پرتغالی با بومیان منطقه بی‌رحمانه برخورد می‌کردند و از قرن ۱۶ تا ۱۹ آنها را مورد استثمار قرار داده بودند. در قرن بیستم کودتاهای پیاپی رخ داد و تا دو دهه پس از ۱۹۶۴ دیکتاتوری نظامی بر آنجا حاکم بود. در اوایل دهه ۱۹۹۰ اقتصاد برزیل به ورطه افتاد. جرائم خشونت‌آمیز به اوج رسید و مافیاهای چوب، جنگل‌های استوایی را نابود کردند. گروه اندکی به ثروت رسیدند. در حالی که کودکان زاغه‌نشین از سوء تغذیه جان می‌باختند. دولت نمی‌توانست حتی ابتدایی‌ترین خدمات را ارائه دهد و تورم بسیار فراتر از دستمزدها بود. این شرایط زمینه را برای تندروها و انقلاب آماده می‌کرد. اما فردی که توانست اوضاع را دگرگون سازد یک سوسیال دموکرات میانه‌رو به نام «فرناندو هنریک کاردوسو» بود که اکنون ۸۱ سال دارد. در ۱۹۹۳، کاردوسو که وزیر دارایی وقت بود باهوش‌ترین افراد را جمع کرد. او واحد پول جدیدی به نام رئال را معرفی کرد، اعتبار خارجی را سازماندهی کرد و موانع تعرفه‌ای را برداشت. برخی صنایع تحت حمایت نتوانستند از این تغییرات به سلامت بگذرند. اما این شیوه جدید اعتماد به نفس را به کشور بازگرداند و سطح مصرف بالا رفت. روش حاکمیتی کاردوسو ابزارهایی را به کار برد که در کتابچه‌ای در مورد حاکمیت خوب نوشته شده بودند. در واقع بانک جهانی چنین کتابی را در ۱۹۹۶ منتشر و در آن شاخص‌های حاکمیت جهانی را معرفی کرد. کاردوسو به جای به کار گرفتن پیروان سیاسی خود از تکنوکرات‌ها (فن‌سالارها) بهره گرفت. وی درهای کشور را باز کرد، ارتباطات اقتصادی جهانی ایجاد کرد و پاداش خود را هنگامی گرفت که مردم برزیل در ۱۹۹۴ و به مدت دو دوره متوالی چهار‌ساله وی را به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب کردند.

بخش دوم: محبوب‌ترین سیاستمدار روی زمین

کاردوسو نتوانست یکی از مهم‌ترین اهداف حاکمیت خوب یعنی توزیع عادلانه ثروت را تحقق بخشد. این کار توسط جانشین وی «لولا داسیلوا» در سال ۲۰۰۲ شروع شد که رهبر حزب چپگرای کارگر بود. وی که قبلاً پسرکی واکسی، کارگر کارخانه فلزات و سپس رهبر اتحادیه بود به طبقه پایین برزیل تعلق داشت. همسر اول او و فرزندان متولد‌نشده‌اش به خاطر فقر و ناتوانی در تامین هزینه‌های درمان جان سپردند.

وی در سال ۲۰۰۳ و به عنوان رئیس‌جمهور برزیل به دیدار رهبران اقتصادی جهان در داووس سوئیس رفت و چند روز بعد در اجلاس اجتماعی جهانی که نقطه مقابل اجلاس داووس بود، شرکت کرد. او بعدها با افتخار اعلام کرد: «در هر دو اجلاس من یک سخنرانی درباره گرسنگی و نحوه مقابله با آن ارائه کردم.»

لولا موفق شد تا شرایط نومیدکننده افراد محروم کشورش را با برنامه‌های رفاهی مانند برنامه گرسنگی صفر بهبود بخشد. هر چند این برنامه‌ها مخالف نظرات مشاورانش، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بود. او متهم به «کمک‌گرایی» شد که نوعی مقابله با فقر محسوب می‌شود که در آن مبالغی بدون در نظر گرفتن تغییرات درازمدت در اختیار افراد قرار داده می‌شود. تحت برنامه او بیش از ۲۰ میلیون برزیلی از طبقه فرودست به طبقه میانی صعود کردند و نسبت برزیلی‌هایی که در فقر مطلق می‌زیستند به ۵۰ درصد کاهش یافت.

دانشمندان علوم سیاسی و جامعه‌شناسان برای سبک رهبری که در آن سیاستمداران کم و بیش مطابق انتظارات رای‌دهندگان عمل می‌کنند و طبقات مختلف را با هم تلفیق می‌کنند تا حس هویت مشترک پیدا کنند اصطلاح «دولت پاسخگو» را انتخاب کرده‌اند. برای میلیون‌ها برزیلی، لولا داسیلوا نمونه واقعی این اصل بود. آنها پاداش وی را با استقبال گسترده و نتایج انتخاباتی منحصر به فرد دادند که در هیچ‌کدام از کشورهای غربی دیده نشده بود. او در مقابل رقیب سوسیال دموکرات خود در سال ۲۰۰۶ توانست ۶۱ درصد آرا را کسب کند و هنگامی که در سال ۲۰۱۰ دوره ریاست جمهوری خود را به پایان رساند درصد مقبولیت او به ۸۰ رسیده بود. باراک اوباما رئیس‌جمهور ایالات متحده که با کسب ۵۳ درصد آرا در انتخابات به عنوان منجی آمریکا شناخته شده بود، همتای برزیلی خود را «محبوب‌ترین سیاستمدار روی کره زمین» نامید.

قطعاً رای‌دهندگان برزیلی تمایل داشتند وی را برای دوره سوم برگزینند و با نرخ مقبولیت فوق‌العاده او حتی سیاستمداران هم برای این کار وسوسه شده بودند. اما قانون اساسی برزیل دوران ریاست جمهوری را به دو دوره محدود می‌کند و کنگره این کشور هم مخالف تغییر این محدودیت بود. تسلیم در برابر قانون یکی دیگر از اصول حاکمیت خوب است. اصلی که شاید همه کشورهای صنعتی هم به آن پایبند نباشند.

اشتیاق به تجربه و یادگیری

جانشین لولا به نام «دیلما روسف» که قبلاً یک مبارز چریکی بود در سال ۲۰۱۱ به قدرت رسید. این خانم از بسیاری جهات شخصیتی کاریزما و در قطب مخالف لولا داشت: وی زیرک و جزیی‌نگر بود و خود را به شدت در کار درگیر می‌کرد. او از همان ابتدا با اطرافیانش اتمام حجت کرد که باید کار خود را بسیار جدی بگیرند. وی برنامه جلسات هیات وزیران را بعد از ظهر جمعه‌ها اعلام کرد و وزرا بایستی گزارش کار خود را راس ساعت ۷:۳۰ صبح دوشنبه ارائه می‌کردند. عباراتی مانند «غیرممکن است» و «شاید فردا» ممنوع شدند. بر‌خلاف لولا که اکنون ۶۶ سال دارد و تحت درمان سرطان به سر می‌برد. روسف به سرعت توانست کوچک‌ترین نشانه‌های فساد را از میان بردارد و حتی هفت نفر از وزرایش را در همان سال اول خدمت کنار گذاشت. وی همه پرونده‌های روی میزش را با دقت و وسواس تمام بررسی می‌کرد و حافظه فوق‌العاده‌ای برای حفظ آمار و ارقام داشت. هنگامی که گزارشگر نیوزویک از وی پرسید آیا تعداد مشاغلی که ایجاد کرده است را به خاطر دارد، روسف پاسخ داد: ۱۵۹۳۵۲۷ شغل در شش ماه اول.

راهبردهای مورد استفاده روسف همان‌هایی هستند که در خط مقدم مناظرات جهانی درباره حاکمیت خوب مطرح می‌شوند: حرفه‌ای‌سازی کار سیاسی، اشتیاق به تجربه و توانایی یادگیری. آنچه او از دوران لولا به عنوان وزیر انرژی و رئیس دفتر ریاست جمهوری تجربه کرده است با درس‌هایی که دیگران از فرآیند جهانی‌سازی گرفته‌اند در تضاد قرار دارد. بر خلاف جمهوری‌خواهان ایالات متحده و یا نئولیبرال‌های اروپا، روسف به دخالت دولت، سیاست‌های فعال صنعتی و مالیات‌هایی که باید هوشمندانه به کار برده شوند و در صورت لزوم افزایش یابند اعتقاد داشت. معاملات مالی هم اکنون با تعرفه‌های بالا انجام می‌گیرند و ۵/۱ درصد از حقوق افراد به عنوان مالیات کسر شده و به امور هنری کشور اختصاص می‌یابد. با وجود اینکه در دیگر کشورها بودجه‌های هنری قطع شدند الگوی منحصر به فرد برزیل بودجه تئاتر،‌ موسیقی و هنرهای تجسمی را سالیانه ۱۰ درصد افزایش داد.

موفقیت عمده در فرآیند جهانی‌سازی

با وجود دخالت بی‌رحمانه دولت،‌ مقررات و مالیات‌های سختگیرانه، معامله‌گران در برزیل هیچ شکایتی ندارند. شرکت‌های اصلی کشور به مهم‌ترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی جهان تبدیل شده‌اند. شرکت آماگی گروپ بزرگ‌ترین تولیدکننده سویاست. شرکت کوسان در سائوپائولو در تولید اتانول از همتای آلمانی خود سودزوکر پیشی گرفته است. شرکت بین‌المللی برزیلی- بلژیکی اینبف هم‌اکنون بزرگ‌ترین تولیدکننده آبجو است و برزیل در حیطه‌هایی علاوه بر کالاهای مصرفی و به ویژه در صنایع دارای فناوری بالا به شهرت دست یافته است. امبارکو که تولیدکننده کمپرسور است، ۲۲ درصد بازار جهانی صنایع برودتی را در اختیار دارد و امبرائر پس از بوئینگ و ایرباس سومین شرکت بزرگ تولید‌کننده هواپیماست.

بدون شک این کشور آمریکای جنوبی الگویی در فرآیند جهانی‌سازی است که توانست قدرتمندتر از گذشته از بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ بیرون آید. با وجود این پایداری درازمدت به عواملی غیر از تصمیمات کاخ ریاست جمهوری بستگی دارد.

رئال برزیل هم اکنون یکی از ارزهای قدرتمند جهان است که البته می‌تواند مشکل‌ساز باشد. جیم اونیل رئیس موسسه مدیریتی سرمایه گلدمن ساچ که در مقاله سال ۲۰۰۱ خود درباره اقتصادهای نوظهور اصطلاح «بریک» را خلق کرد، می‌گوید: «اخیراً سرمایه‌گذاران برزیلی که به دفتر کار من در لندن می‌آیند می‌گویند که به نظر آنها لندن از برزیل ارزان‌تر است.»

برزیل تحت هجوم کالاهای پلاستیکی ارزان‌قیمت چینی قرار دارد که صنایع بومی اشتغال‌زای کوچک را تهدید می‌کنند. به عنوان مثال دو‌سوم از محصولاتی که در جشنواره برزیل به فروش می‌رسند از آسیای شرقی وارد می‌شوند. کشور همچنین دچار سفته‌بازی شده است. با وجود کاهش مکرر نرخ بهره و رساندن آن به ۵/۸ درصد در ژوئن گذشته هنوز هم نرخ بهره بسیار جذاب است و باعث می‌شود تا کشور مورد هجوم پول‌های غیر‌مولد خارجی قرار گیرد.

دولتمردان برزیل سال گذشته عامدانه رشد اقتصادی را مهار کردند چرا که از رشد بیش از حد آن در مقابل رشد سه درصدی سایر کشورهای بریک نگران بودند. اما اکنون رئیس جمهور قصد دارد یکبار دیگر اقتصاد کشور را به جنبش در آورد.

فوران نفت

نفت، همان منبعی که در بسیاری از کشورها به جای نعمت به نغمت تبدیل و اغلب به حاکمیت بد، بی‌عدالتی، فساد و خونریزی منجر شده است نقش عمده‌ای در روند آینده برزیل بازی می‌کند. برزیل کشوری سرشار از منابع طبیعی است. این کشور منابع عظیمی از جنگل‌های استوایی دارد که توسط مافیاهای چوب قلع و قمع می‌شوند و متاسفانه حتی دولت روسف نتوانسته آنها را کنترل کند. برزیل نیمی از زمین‌های حاصلخیز کشاورزی آمریکای جنوبی را در اختیار دارد و منابع برق‌آبی، مواد معدنی و ذخایر نفت و گاز آن فراوان است. درست شش سال پیش ذخایر جدید گازی در عمق دریا و در فاصله ۳۰۰ کیلومتری از ساحل ریودوژانیرو کشف شد. دسترسی به این ذخایر دشوار است اما باز هم جذابیت اقتصادی دارد. شرکت نفتی برزیلی پتروبراس که سهام عمده آن متعلق به دولت است انحصار استخراج را در اختیار دارد.

با درآمدی بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دلار، پتروبراس یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های نفتی جهان است که آینده روشنی پیش رو دارد. در حال حاضر برزیل فقط حدود ۸۰۰ هزار بشکه نفت در روز صادر می‌کند که معادل یک‌دهم صادرات عربستان سعودی است. مرکز تحقیقات پتروبراس همانند ساختمانی است که توسط موجودات فرازمینی ساخته شده باشد. تمام ملاحظات زیست‌محیطی در آن رعایت شده است. ساختمان دارای گنبدهای سفید و راهروهای شیشه‌ای است که عایق حرارت و صدا هستند و منحصراً از انرژی باد و خورشید استفاده می‌کند. خوزه فوگاندز نتو مهندس ارشد شرکت در ساختمان واقع در حومه ریودوژانیرو می‌گوید: «ارزش سوخت‌های فسیلی بیشتر از آن است که برای چنین مقاصدی مصرف شوند».

پتروبراس قصد دارد تا بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری جهان به مبلغ ۲۲۵ میلیارد دلار را در میدان‌های نفتی دریایی خود تا سال ۲۰۱۵ انجام دهد. برخی از این ذخایر در عمق پنج هزار متری قرار دارند که دو هزار متر آخر آن پوشش نمکی است. چالش‌های فنی فراوان هستند اما مهندسان شرکت عقیده دارند که می‌توان بر آنها غلبه کرد. فوگاندز نتو با اطمینان می‌گوید: «ما در خط مقدم حفاری در عمق آب هستیم». با وجود این، به خاطر نشست نفت از جاده‌های عمیق در ژانویه امسال، برزیل مجبور شد تا عملیات حفاری خود در کاریوکا -‌پنجمین میدان نفتی بزرگ این کشور- را متوقف سازد. پتروبراس قصد دارد تا سال ۲۰۱۷ از تمام میدان‌های دریایی خود بهره‌برداری کند. اگر همه چیز به خوبی پیش برود چند سال پس از آن، این شرکت برزیلی از نظر ارزش بازار بورس و تولید به شماره یک جهان تبدیل می‌شود. در حال حاضر یک پالایشگاه جدید در حال احداث است و برنامه‌هایی برای ساخت پالایشگاه‌های دیگر در دست تدوین هستند. با این کار نه‌تنها امکان صادرات مواد خام گسترش می‌یابد بلکه محصولات پالایش‌شده هم به آنها اضافه می‌شوند. این آینده‌نگری برزیل را از کشورهای نفت‌خیز دیگر مانند ایران، عراق و ونزوئلا متمایز می‌سازد. کشورهایی که دهه‌هاست نفت استخراج می‌کنند اما گاهی مجبور می‌شوند بنزین و گازوئیل وارد کنند.

اجتناب از بیماری هلندی

اهمیت پتروبراس برای رئیس جمهور برزیلی را می‌توان در انتخاب مدیر‌عامل جدید این شرکت دید. ماریا داس‌گراساس فوستر ۵۸‌ساله یکی از متخصصان مشهور جهانی در حوزه انرژی و یکی از عوامل موفقیت چشمگیر برزیل بوده است. فوستر متولد زاغه‌های ریو است که در دوران تحصیل به کار اشتغال داشت و فرزند دختر خود را هم بزرگ می‌کرد. با کار سخت وی توانست در طول ۳۰ سال خود را از کارآموز ساده به تکنسین سکوهای نفتی و سرانجام به ریاست بخش گاز طبیعی شرکت برساند. علاوه بر تخصص در سوخت‌های فسیلی و مدیریت شرکت، فوستر اطلاعات زیادی درباره فوتبال دارد و حامی تیم بوتافوگو در لیگ برتر است. اما وی به هیچ عنوان تحمل ندارد کارمندانش در کار خود عقب بمانند. در چنین حالتی درست همانند دوست رئیس‌جمهورش، خانم فوستر چهره‌ای بسیار نامطلوب به خود می‌گیرد.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های برزیل اجتناب از بیماری هلندی است. این اصطلاح اقتصادی بیان می‌کند که در صورت افزایش بهره‌برداری از منابع طبیعی یک کشور، رقابت‌پذیری بخش تولیدی آن کاهش می‌یابد. برزیل همچنین قصد دارد تا از باندبازی رایج در بسیاری از کشورهای نفت‌خیز پیشگیری کند و در عوض اطمینان ایجاد کند که هر شهروند سهم عادلانه‌ای از برداشت از منابع محیطی را دریافت می‌کند.

تاکنون بهترین راه حل برای این موضوع از جانب نروژ ارائه شده که یک صندوق دولتی تاسیس کرده است که بخشی از سودهای نفتی را به سرمایه‌گذاری اختصاص می‌دهد. پتروبراس از الگوی نروژ استفاده می‌کند. با وجود این، ایجاد تعادل بین ویژگی‌های دولت که سهامدار عمده است و منافع سهامداران اقلیت ممکن است در کشور تازه صنعتی‌شده برزیل در مقایسه با دموکراسی پر‌سابقه نروژ دشوار باشد.

ممنوعیت پخت کباب در محله کوپاکابانا

به ریو برمی‌گردیم. در حاشیه مرکزی شهر و در فاصله نزدیکی از آسمان‌خراش دولتی شهر ساختمان بزرگ جدیدی با دیواره‌های شیشه‌ای ساخته شده است. نمای بیرونی این ساختمان الهام‌بخش آینده و نمای درونی آن همانند اتاق کنترل در فیلم جنگ ستارگان است. تقریباً یک‌چهارم ساکنان ۶ میلیون نفری ریو در زاغه‌ها سکونت دارند و تعداد اندکی از آنها مانند کانتاگالو بهبودی شرایط را تجربه کرده‌اند. بیشتر زاغه‌ها در معرض خطر رانش زمین قرار دارند که هنگام بارش باران‌های سیل‌آسای سالانه رخ می‌دهد. تمام این عوامل شهرداری را وادار کرد تا در سال ۲۰۱۰ یک مرکز فرمان جدید تاسیس کند.

در این مرکز کارمندان سفیدپوش در مقابل دیوار بزرگی از صفحات مانیتور قرار می‌گیرند که نشان‌دهنده جریان داده‌ها در ریوی مجازی در هر زمان هستند. ۵۶۰ دوربین از تمام نقاط شهر تصاویر واضحی از تقاطع‌ها، ایستگاه‌های مترو، میدان‌های عمومی و ساحل‌ها نشان می‌دهند. یک ماهواره هواشناسی اطلاعات مرتبط با توفان‌ها را ارسال می‌کند. آژیرهایی در ۶۶ زاغه در معرض خطر نصب شده‌اند تا در موقع خطر هشدار دهند و ۴۰۰ کارمند در طول شبانه‌روز جنایات، حوادث رانندگی، آتش‌سوزی و قطع برق را بلافاصله به پلیس، آتش‌نشانی و آمبولانس‌ها اطلاع می‌دهند. این مرکز کنترل قصد دارد تا به زودی اطلاعات خود را در اختیار همگان قرار دهد تا بتوان فهمید در هر زمان از چه مناطقی از ریو باید اجتناب کرد. شرکت چند‌ملیتی IBM این مرکز را با هزینه ۱۱ میلیون یورو ساخت و امیدوار است در صورت اثبات کارایی آن، سیستم‌های مشابهی برای دیگر شهرهای بزرگ بسازد. اما ایده این کار از شرکت IBM نبود. شهردار ریو؛ ادوارد پائز ۴۲‌ساله درخواست‌های دقیق خود را به این غول کامپیوتری ارائه داد. امروز وی با افتخار می‌گوید: «دیدگاه من شهری با کمترین بی‌عدالتی است. شاید هنوز برخی از عوامل رسیدن به این هدف را نداشته باشیم اما در مسیر درست قرار گرفته‌ایم. ما قصد داریم ریو را به الگویی برای دیگر شهرهای جهان تبدیل کنیم.» پائز شهر ریو را به همان سبکی اداره می‌کند که دیلما روسف کشور را، یعنی با سختگیری آلمانی. به عنوان مثال پختن کباب در محله زیبای کوپاکابانا ممنوع است و قبل از ساعت پنج بعد از ظهر هیچ بازی فوتبالی انجام نمی‌شود. اما پائز به خوبی درک می‌کند که اعمال این سیاست‌ها همه وقت و تحت همه شرایط امکان‌پذیر نیست. وی می‌گوید که قصد ندارد شهرش را به لوزان یا زوریخ شبیه سازد.

شرایط نامساعد فعلی در زاغه‌های ریو چنین امری را در آینده نزدیک نامحتمل می‌کند. برزیل برای تبدیل شدن به آلمان راه درازی در پیش دارد.

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *