استراتژی؛ تبدیل فرصت به تجارت
ذات هنرمند و باهوش ما ایرانی ها، باعث می شود که ایده های زیادی داشته باشیم اما مدیریت بر ایده ها و تبدیل ایده ها را به ثروت نمی دانیم. خیلی ها کسب و کار جدید راه می اندازند، طرح های تولیدی ، ابتکاری و اشتغال زا را آغاز می کنند. اما متاسفانه بخش بزرگی از این اقدامات ابتکاری به شکست تجاری منجر می شود.
برخی اشتباهات استراتژيک در زمینه نوآوری (تبدیل ایده و فرصت به تجارت و ثروت) به شرح زیر است:
علاقه مفرط ما به ایده هایمان باعث می شود که به بازار بعد از آن و پاسخ به این سوال که آیا مشتری خواهیم داشت یا خیر نیاندیشیم.
معمولا به دلیل اینکه قبل از شروع این کار، تجربه فعالیت تولیدی و تجاری به صورت حرفه ای انجام نداریم، نمی توانیم هزینه های واقعی اجرای پروژه را تخمین بزنیم و بنابراین سرمایه ای که برای شروع کار در نظر می گیریم بسیار اندک تر از میزان سرمایه واقعی مورد نیاز است. در نتیجه در میانه های کار با کمبود شدید سرمایه مواجه می شویم.
اکثرا دید فنی داریم که می خواهیم ایده خود را تولید کنیم و اصولا بحث فروش و بازاریابی را به پس از تولید منتقل می کنیم. این موضوع و اینکه اصولا ما تجارت بلد نیستیم باعث می شود که هزاران ایده تولیدی پس از رسیدن به مرحله محصول حتی یک فروش هم نداشته باشد. متاسفانه این موضوع حتی گریبانگیر کارخانه های بزرگ کشور نیز هست.
به دلیل اینکه ما ایرانی ها افراد کمال گرایی هستیم پس از اینکه یک ایده به ذهن مان رسید و تولیدش را شروع کردیم، به جای اینکه تولید آن محصول را به اتمام برسانیم، در نیمه راه هر ایده جدیدی که به ذهنمان می رسد را با ایده قبلی مخلوط می کنیم که محصولمان ایده آل تر شود. این باعث می شود که پس از گذشت مدت ها محصول ما به تولید نرسد و همیشه در فرایند تحقیق و توسعه باقی بماند.
اصول استراتژيک در مدیریت نوآوری و تبدیل ایده و فرصت به تجارت و ثروت
۱- برای خودمان و سرمایه و پول مان بیش تر از ایده هایی که می آیند ارزش
قائل باشیم. ایده های خوب را دوست داشته باشیم نه همه ایده هایی که به
ذهنمان می رسد. به اولین ایده ای که به ذهنمان می رسد به دید تنها راه
نجات نگاه نکنیم. این ایده ای بیش نیست و تا تبدیل به پول نشده ارزشی
ندارد. یک راه حل خوب این است که خودتان را سرمایه گذاری فرض کنید که می
خواهد ایده یک شخص مبتکر را ارزیابی و سپس روی آن سرمایه گذاری کند. پس
خوب آن را بسنجید. در مورد اینکه چگونه یک ایده را ارزیابی کنیم به زودی
مقاله دیگری منتشر خواهم کرد.
در صورتیکه نمی دانید طرح شما به چقدر سرمایه نیاز دارد، حتما با یک کارکشته مشورت کنید. اگر مبلغی که به شما گفت بیش از تصورتان بود، اعتماد کنید یا با یک شخص باتجربه دیگر مشورت کنید. یک تجربه از یک فرد داغدیده: نظرتان را به نظر کارشناسی ترجیح ندهید.
قبل از شروع تولید، به راهکارهای فروش فکر کنید. بازار هدف را مشخص کنید و نحوه فروش را روی کاغذ بیاورید. سپس با یک تاجر موفق که فعالیتش شبیه شماست مشورت کنید و به نظراتش اعتماد کنید.
به این نکته دقت کنید که پولی را که برای محصولتان سرمایه می کنید، از جنس همان پولیست که بعدن باید با دردسر در بیاورید. سرمایه گذاری نکردن بهتر از ورشکست شدن است.
به محصولات رقیب توجه کنید و قبل از تولید از مشخصات فنی آن ها و قدرت بازارشان توجه کنید و همچنین قیمت تمام شده خود را با قیمت آن ها در بازار مقایسه کنید. به سهم واسطه ها اهمیت بدهید. مغازه دار است که محصول را می فروشد نه شما!!!! از اجناس چینی بترسید! محصولات چینی با قیمت پایین شان، مزیت های رقابتی شما را کم رنگ می کنند. آیا مشتری شما توجیه کافی برای خریدن محصول شما دارد؟ یا ترجیح می دهد پول خود را پس انداز
کند؟ برای تعیین قیمت تمام شده محصول با یک مهندس صنایع، کارشناس مدیریت یا یک فرد با تجربه مشورت کنید
منبع: سایت بانکی.